loading...
سايت سرگرمي و تفريحي سي خنده
محمد هادی حسینی بازدید : 1545 یکشنبه 1393/09/02 نظرات (0)

 

همه چيز درمورد سردار سرلشكر سپاه قاسم سليماني

همه چیز درباره سردار سر لشكر قاسم سلیمانی
بسم الله الرحمن الرحیم  همه چیز درباره سردار سر لشكر قاسم سلیمانی
رهبر اسرائیل،شیمون پرز: خاورمیانه روی انگشت  اشاره ژنرال قاسم سلیمانی می چرخد. امروز سناتور های آمریکایی از سیا خواسته بودند که فرمانده سپاه قدس رو ترور کنند. فرمانده سپاه قدس سردار قاسم سلیمانی از فرماندهان جنگ و جبهه است.
در این بخش قسمت کوتاهی از زندگی ایشان رو به نقل از راهبرد نیوز(منبع اصلی مشرق) براتون قرار میدم تا ایشون رو بهتر بشناسیم:
ژنرال تحت تعقیب آمریکا و اسراییل
«ژنرال سلیمانی» برای غربی ها شبحی مرموز است که سایه وار در کمین دشمنان می نشیند و ناگهان چون صاعقه فرود می آید. این جنگاور تحت تعقیب آمریکا و اسراییل ، برای فرزندان این آب و خاک همان «حاج قاسم» بسیجی آفتاب سوخته کرمانی است که چشم به آزادی قدس شریف دارد.




  به گزارش جنبش وبلاگ نویسان حامی قیام های مردمی ، بخش فارسی دائرة المعارف عمومی «ویکی پدیا» در معرفی «نیروی قدس» نوشته است: «نیروی قدس یا سپاه قدس نیروی ویژه و زیرشاخه‌ای از نیروهای پنج‌گانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران است که مسئول فعالیت‌های نظامی برون‌مرزی را داردفرمانده کنونی آن، قاسم سلیمانی است. برخی منابع نفرات این نیرو را ۱۵٬۰۰۰ تن تخمین زده‌اند. برخی تحلیل‌گران نیروی قدس را یکی از بهترین نیروهای ویژه در جهان دانسته‌اند. نیروهای قدس در جنگ ایران و عراق به‌عنوان نیروی مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد و فعالیتش را با حمایت از کردها برای مقابله با صدام حسین در زمان جنگ ادامه داد. همچنین با حمایت از احمدشاه مسعود در جنگ شوروی در افغانستان و بعدها در مقابله با طالبان دامنه فعالیتش را گسترش داد. همچنین گزارش‌هایی از نیروهای قدس مبنی بر حمایت از جنگجوهای اسلام‌گرای بوسنیایی در جنگ یوگوسلاوی در دست است.مأموریت اصلی نیروی قدس، سازماندهی، پروراندن، تجهیزکردن و سرمایه‌گذاری بر جنبش‌های انقلابی اسلامی است.» همین منبع در معرفی فرمانده « نیروی قدس» این گونه نوشته است: قاسم سلیمانی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده نیروی قدس سپاه است. وی بارها از جانب آمریکا متهم به دخالت در امور عراق شده‌است. و واشنگتن پست وی را از مهمترین سیاست گذار سیاستهای خارجی ایران می‌داند. گرچه هیچ شکی در معاند بودن اکثریت گردانندگان دائرة المعارف به اصطلاح مستقل و عمومی « ویکی پدیا» وجود ندارد اما نباید از این حقیقت چشم پوشید که تمام اطلاعات مفید جهان غرب درباره نیروی قدس و فرمانده آن ، چیزی بیش از همین چند خط ، به اضافه 5 قطعه عکس کوچک از قاسم سلیمانی و مشتی اطلاعات کاملا بی اساس و غیر مستند عجیب و دور از ذهن سالم درباره جزئیات یگان ها و فرماندهان این نیرو ، نیست. منابع خارجی و خصوصا غربی ، ادعاهای حیرت انگیزی را درباره نیروی قدس و فرمانده آن مطرح می کنند. تبلیغات غرب درباره فرمانده نیروی قدس بعد از اشغال عراق توسط آمریکا به اوج رسید. برای نمونه ، روزنامه معتبر آمریکایی «مک کلثی» با بیان این مطلب نوشت: « یکی از قدرتمندترین چهره‌های موجود در عراق، یکی از مقامات دولتی این کشور، یک رهبر شبه نظامیان یک روحانی بلندپایه و یا یک فرمانده یا دیپلمات آمریکایی نیست.این فرد، یک ژنرال ایرانی است که هم‌اکنون بسیار پرنفوذتر از همه مقامات نامبرده شده است.ژنرال «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروهای قدس، شاخه فعال سپاه پاسداران ایران در عراق است که مأموریت این شاخه، گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه است. سلیمانی به عنوان مرد شماره یک تهران در عراق، عامل حمایت نظامی و مالی از گروه‌های گوناگون عراقی بوده و سعی در ناکام گذاشتن تلاش‌های آمریکا برای ایجاد دولتی متمایل به غربی‌ها پس از سقوط صدام حسین را دارد.به گفته مقامات آمریکایی، سلیمانی انتخاب سیاستمداران متمایل به ایران را تضمین و همواره با رهبران ارشد عراقی دیدار و از چهره‌های شیعه عراق دفاع می‌کند.

یکی از مقامات ارشد عراقی که نخواست نامش فاش شود، می‌گوید: ما، آمریکایی‌ها و دیگر عراقی‌ها، چه او را دوست داشته باشیم یا نه، باید اذعان کنیم که او محور سیاست‌های ایران در عراق است. نیروهای قدس همه نقش‌های سیاسی، نظامی، ‌اطلاعاتی و اقتصادی را ایفا می‌کنند؛ آن ها سیاست خارجی ایران در عراق هستند.»

روزنامه مذکور در سی‌ام مارس 2008 گزارش داده بود:«... سلیمانی برای توقف درگیری‌ها میان نیروهای امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیکال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی کرده است.گفتنی است، سفارت ایران در عراق، به درخواست رسمی آمریکاییان برای دادن اطلاعاتی درباره سلیمانی پاسخ نداده و هیأت نمایندگی ایران در نیویورک نیز در این باره نظری نداده است.یکی از نخستین و مهمترین پیروزی‌های سلیمانی بر آمریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی.

وی در ژانویه سال 2005، زمانی به عراق آمد که عراقی‌ها برای نخستین بار پس از سقوط صدام حسین، به پای صندوق‌های رأی می‌رفتند.در حالی که آمریکا حمایت شدیدی از نخست‌وزیر شدن ایاد علاوی می‌کرد، سلیمانی فعالیت خود را در حمایت از شیعیان طرفدار ایران آغازکرد و به شدت به راهنمایی آنان برای پیروزی در انتخابات پرداخت.پس از انتخابات، بوش انگشت‌های رنگی مردم عراق را پیروزی بزرگی برای دمکراسی دانست، اما علاوی و متحدانش شکست خوردند و در عوض، متحدان ایران وارد میدان شدند.یک سال بعد، در آوریل سال 2006 ایران باز هم نگران بن بست مذاکرات برای برگزیدن نخست‌وزیر جدید عراق پس از دومین دور انتخابات مجلس عراق شد و این بار سلیمانی به منطقه سبز رفت تا با سیاستمداران شیعه مذاکره کرده و تضمین کند که انتخاب نهایی عراق، مورد پذیرش تهران نیز هست و در پایان هم عراقی‌ها بر سر نخست‌وزیری نوری المالکی به توافق رسیدند.

عادل عبدالمهدی، معاون رئیس‌جمهور عراق در این باره می‌گوید: آمریکایی‌ها از یک طرف از این جریان خوشحال بودند، چرا که بن بست به پایان رسیده بود و از سوی دیگر، ناراحت که سلیمانی را در منطقه سبز می‌دیدند.

در این باره زلمای خلیل‌زاد نیز می‌گوید: در آن زمان، صحبتهایی از ورود وی به منطقه سبز بود.همان‌قدر که مقامات آمریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم می‌کنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او ماه گذشته در پایان دادن به درگیری‌های نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت؛ تهدیدی که می‌رفت ناآرامی‌های آن گسترش یافته و پیامدهای وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.

در نشست مهم دیگری که در نقطه مرزی ایران و عراق در مریوان انجام شد و به گفته منبعی که نخواست نامش فاش شود، در این دیدار، جلال طالبانی، درخواستی به ژنرال قاسم داده است، مبنی بر این‌که نبردها و ناآرامی‌ها متوقف شود.به گفته این مقامات، سلیمانی نیز روز پس از آن، پیامی می‌فرستد و بلافاصله نبردها متوقف می‌شود...»

این دعاوی بی مستند ، به همان اندازه که ارزش خاصی ندارد ، برای یانکی های گاوچران سوژه ای مطلوب برای داستان پردازی و دشمن تراشی های هالیوودی است اما حقیقت آشکار برای تمام ایرانیان انقلابی این است که ، حاج قاسم سلیمانی ، ( هیولای افسانه ای و بد من داستان های کمیک استریپ که امنیت آمریکایی ها را بر هم می زند) یک بسیجی تمام عیار در میان سپاه بسیجیان ولایت است که تمام حیات خود را از ابتدای جوانی ، وقف نهضت حضرت روح الله کرده است.

قاسم سلیمانی ، نوجوان کرمانی بود که با بنایی تامین معاش می کرد. جنگ که آغاز شد ، خشت و گل و شاغول را کنار گذاشت و اسلحه به دست گرفت. زیاد طول نکشید که قاسم سلیمانی توان تشکیلاتی و رزمی خود را به فرماندهان جوان سپاه که سن وسالشان زیاد با قاسم تفاوت نداشت نشان داد. به این ترتیب قاسم سلیمانی به فرماندهی بسیجیان هم ولایتی خود رسید و پس از مدتی لشکری از کارگرزاده گان کرمانی داد که نام آن را «لشکر 41 ثارالله» نهادند. این لشکر در طول سال های دفاع مقدس ، درخشش اعجاب آوری از خود نشان داد نام خود را در تاریخ ایران و اسلام جاودانه نمود.

پس از پایان جنگ 8 ساله ، لشکر 43 ثارالله تحت فرماندهی سردار حاج قاسم سلیمانی که در معرکه مرزهای جوب آبدیده شده بود ، به زادگاه خود یعنی کویر تفتیده ایران بازگشت و وظیفه ایجاد امنیت و مبارزه با شرارت های اشرار هدایت شده از مرزهای شرقی کشور را بر عهده گرفت. این واقعیتی غیر قابل انکار است که هنوز هم مردم کرمان و سیستان و بلوچستان ، دوران حضور قاسم سلیمانی در مناطق شرقی و جنوب شرقی کشور ، از امن ترین ایام خود می دانند.

توانایی نبوغ آمیز قاسم سلیمانی در شناخت بافت مردمی خاص مناطق کویری و نوع زندگی عشیره ای حاکم در آن نواحی و تدابیر بی نظیر او در مدیریت امنیتی چنین مختصاتی ، او را به نگین درخشانی در میان یادگاران سال های دفاع و حماسه تبدیل نمود. قاسم سلیمانی که خود پرورش یافته شن های کویر و بزرگ شده رزق و روزی کارگری بود ، با اقتداری بسیجی که از سالیان جنگ تحمیلی به ارث برده بود ، عشیره ها و قبایل کویر را به انسجام و هماهنگی کم نظیری رساند و به مدد این تدبیر خود ، توانست اشرار و اراذل تحریک شده از خارج را ، از پشتیبانی داخلی و فضای تنفسی بومی محروم کرده و تنگنای سختی را بر آنان تحمیل نماید.

در سال 1379 بود که فرماندهی کل قوا ، حضرت آیت الله خامنه ای ، این بسیجی جان برکف ولایت را از کرمان به تهران فراخواند و او را به فرماندهی یکی از قوای پنجگانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، که در میان غربی ها از آن با نام «نیروی قدس» یاد می شود منصوب کرد. از آن زمان به بعد تا امروز ، سردار قاسم سلیمانی کمترین حضور را در عرصه رسانه های دیداری و شنیداری داشته است. گرچه مردم ایران و همرزمان او و هم ولایتی هایش همواره شاهد حضور او در عرصه حیات عادی در هیات ، مجالس عمومی و خصوصی خود هستند اما همین غیبت طولانی در جلوه گاه رسانه های عمومی ، او را برای غربی ها به شبحی مرموز تبدیل کرده است که سایه وار در کمین دشمنان نظام اسلامی می نشیند و ناگهان چون صاعقه بر سرشان فرود می آید.

گرچه با فرض درست بودن این فرضیات غربی ها ، چنین برداشتی از شخصیت قاسم سلیمانی برای آنان ترس آفرین است اما بی شک برای همه ایرانیان ، وجود سربازی دلیر با چنین توانمندی هایی غرورآفرین می باشد.

«ژنرال سلیمانی» ، این جنگاور تحت تعقیب شیطان بزرگ و نوچه هایش، برای فرزندان این آب و خاک ، همان «حاج قاسم» بسیجی آفتاب سوخته کرمانی است که چشم به آزادی قدس شریف دارد و اگر جنگ برای بسیاری از همرزمان او در سال 1367 به صورت پایان یافت، برای او آشکارا تا دو دهه بعد تداوم داشته است و او را باید بسیجی ای با 360 ماه سابقه حضور در منطقه عملیاتی دانست.


  بنابر ادعای رسانه های غربی+تصویری جانشین احمدی نژاد یک فرمانده سپاه است این فرمانده عالیرتبه سپاه پاسداران پس از پایان جنگ تحمیلی با حضور در پست های خطیر در سپاه به انجام وظیفه پرداخت تا اینكه در اواخر دهه ۷۰ با حكم فرمانده معظم كل قوا حضرت امام خامنه ای به عنوان فرمانده سپاه قدس مشغول به كار شد. اینکه رئیس جمهور بعدی ایران کیست و چه رویکردی در مقابل غرب خواهد داشت ، در همه ادوار گذشته و حال یکی از دغدغه ها و نگرانی های کشورهای غربی و اروپایی بوده است. به گزارش نسیم بدر و به نقل از  رهوا ، غربی ها که به تازگی متوجه شده اند که تمام نقشه های سالهای سال آنها بر آب شده است و نه تنها مردم ایران از نظام اسلامی و نیروهای ارزشی و انقلابی روی گردان نشده اند بلکه کاملا برعکس این موضوع، ملت تمام سعی خود را برای روی کار آوردن نیروهای خدوم و ولایتمدار بکار بسته است و هر فرد و جناحی که کوچکترین زاویه ای با اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی داشته باشد با سیلی محکم ملت ایران روبرو خواهد شد. در همین راستا رسانه های غربی از هم اکنون شکست خود را در انتخابات آتی ریاست جمهوری ایران اعلام کرده اند و بنابر اعتراف این رسانه ها مردم ایران در انتخابات آتی به یک شخصیت مطمئن و انقلابی رای خواهند داد. البته رسانه های غربی با توجه به شناخت شان نسبت به اصول و آرمانهای ملت ایران، سعی کردند مصداق کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری یازدهم را نیز از دیدگاه خود معرفی کنند. این کاندیدای مخوف برای غرب و رسانه های استکباری کسی نیست جز سرلشكر حاج قاسم سلیمانی از فرماندهان ارشد جنگ تحمیلی و فرمانده سابق لشكر ۴۱ ثارالله کرمان . این فرمانده عالیرتبه سپاه پاسداران پس از پایان جنگ تحمیلی با حضور در پست های خطیر در سپاه به انجام وظیفه پرداخت تا اینكه در اواخر دهه ۷۰ با حكم فرمانده معظم كل قوا حضرت امام خامنه ای به عنوان فرمانده سپاه قدس مشغول به كار شد حاج قاسم سلیمانی همان شخصی است که چند سال پیش روزنامه معتبر آمریكایی «مك كلثی» او را همه کاره و بازیگر اصلی در تحولات داخلی و منطقه ای عراق معرفی کرد. به گفته مقامات آمریكایی، سلیمانی انتخاب سیاستمداران متمایل به ایران را تضمین و همواره با رهبران ارشد عراقی دیدار و از چهره‌های شیعه عراق دفاع می‌كند. این روزنامه همچنین گزارش داده بود: سلیمانی برای توقف درگیری‌ها میان نیروهای امنیتی عراق كه بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیكال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی كرده است. در این زمینه، مقامات آمریكایی و عراقی در مورد سلیمانی چند نكته دیگر را هم می‌گویند: • وی در آوریل 2006 با نفوذ به منطقه سبز عراق كه به شدت تحت حفاظت نیروهای آمریكایی و عراقی است، سعی در هدایت انتخاب نخست ‌وزیر جدید عراق داشت. مقامات عراقی می‌گویند، این اقدام متهورانه، تنها حضور سلیمانی در منطقه سبز بوده، اما مقامات آمریكایی نیز بر این باورند كه تعداد حضور او بیشتر از یك بار بوده است. • ایجاد شبكه‌های قدرتمند برای جمع‌آوری اطلاعات از عملیات‌های نیروهای آمریكایی و عراقی، این شبكه‌ها شامل همه مقامات ارشد سفارت ایران در عراق، از سفیر تا دیگرانند. بنا بر این گزارش، نقش سلیمانی در عراق نشان می‌دهد كه چگونه طرح بوش برای سرنگونی صدام در عراق، باعث تقویت شیعیان و ایرانی‌ها شده تا نفوذشان را در عراق گسترش داده و مانع رسیدن آمریكا به اهدافش در این كشور شوند. مقامات آمریكایی، علاوه بر این‌كه سلیمانی و سپاه قدس را به تجهیز نظامیان عراق و طالبان در افغانستان متهم می‌كنند، بر این باورند كه وی برای آموزش عراقی‌ها، رزمندگان لبنانی را از این كشور به عراق آورده است. یكی از نخستین و مهمترین پیروزی‌های سلیمانی بر آمریكا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی. وی در ژانویه سال 2005، زمانی به عراق آمد كه عراقی‌ها برای نخستین بار پس از سقوط صدام حسین، به پای صندوق‌های رأی می‌رفتند. در حالی كه آمریكا حمایت شدیدی از نخست‌وزیر شدن ایاد علاوی می‌كرد، سلیمانی فعالیت خود را در حمایت از شیعیان طرفدار ایران آغازكرد و به شدت به راهنمایی آنان برای پیروزی در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشت‌های رنگی مردم عراق را پیروزی بزرگی برای دمكراسی دانست، اما علاوی و متحدانش شكست خوردند و در عوض، متحدان ایران وارد میدان شدند. یك سال بعد، در آوریل سال 2006 ایران باز هم نگران بن بست مذاكرات برای برگزیدن نخست ‌وزیر جدید عراق پس از دومین دور انتخابات مجلس عراق شد و این بار سلیمانی به منطقه سبز رفت تا با سیاستمداران شیعه مذاكره كرده و تضمین كند كه انتخاب نهایی عراق، مورد پذیرش تهران نیز هست و در پایان هم عراقی‌ها بر سر نخست ‌وزیری نوری المالكی به توافق رسیدند. عادل عبدالمهدی، معاون رئیس‌جمهور عراق در این باره می‌گوید: آمریكایی‌ها از یك طرف از این جریان خوشحال بودند، چرا كه بن بست به پایان رسیده بود و از سوی دیگر، ناراحت كه سلیمانی را در منطقه سبز می‌دیدند. در این باره زلمای خلیل‌زاد نیز می‌گوید: در آن زمان، صحبتهایی از ورود وی به منطقه سبز بود. همان‌قدر كه مقامات آمریكایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم می‌كنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان دادن به درگیری ‌های نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت؛ تهدیدی كه می‌رفت ناآرامی‌های آن گسترش یافته و پیامدهای وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد. حال رسانه های غربی از استیلای پاسداران بر اقتصاد و سیاست ایران خبر می دهند. شبکه سلطنت طلب پارس گزارش ویژه ای از خبرگزاری "یونایتدپرس" با موضوع قدرت سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران را بازتاب داد. به گزارش جام در این گزارش آمده است: «انتصاب اخیر یک فرمانده سپاه به عنوان وزیر نفت، تاییدی بر افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی سپاه در زمانی است که نفوذ آمریکا در منطقه کمرنگ شده است و ارتش ایالات متحده، عراق را ترک می کند.» "یونایتد پرس" در ادامه می گوید: «"سردار قاسم سلیمانی" (فرمانده سپاه قدس) یک کاندیدای احتمالی برای نشستن به جای احمدی نژاد در سال 2013 است.» گفتنی است؛ حاج قاسم سلیمانی ، ( هیولای افسانه ای داستان های کمیک استریپ که امنیت آمریکایی ها را بر هم می زند) یک بسیجی تمام عیار در میان سپاه بسیجیان ولایت است که تمام حیات خود را از ابتدای جوانی ، وقف نهضت حضرت روح الله کرده است. قاسم سلیمانی ، نوجوان کرمانی بود که با بنایی تامین معاش می کرد. جنگ که آغاز شد ، خشت و گل و شاغول را کنار گذاشت و اسلحه به دست گرفت. زیاد طول نکشید که قاسم سلیمانی توان تشکیلاتی و رزمی خود را به فرماندهان جوان سپاه که سن وسالشان زیاد با قاسم تفاوت نداشت نشان داد. به این ترتیب قاسم سلیمانی به فرماندهی بسیجیان هم ولایتی خود رسید و پس از مدتی لشکری از کارگرزاده گان کرمانی تشکیل داد که نام آن را «لشکر 41 ثارالله» نهادند. این لشکر در طول سال های دفاع مقدس ، درخشش اعجاب آوری از خود نشان داد و نام خود را در تاریخ ایران و اسلام جاودانه نمود. پس از پایان جنگ 8 ساله ، لشکر 43 ثارالله تحت فرماندهی سردار حاج قاسم سلیمانی که در معرکه مرزهای جنوب آبدیده شده بود ، به زادگاه خود یعنی کویر تفتیده ایران بازگشت و وظیفه ایجاد امنیت و مبارزه با شرارت های اشرار هدایت شده از مرزهای شرقی کشور را بر عهده گرفت. این واقعیتی غیر قابل انکار است که هنوز هم مردم کرمان و سیستان و بلوچستان ، دوران حضور قاسم سلیمانی در مناطق شرقی و جنوب شرقی کشور را ، از امن ترین ایام خود می دانند. توانایی نبوغ آمیز قاسم سلیمانی در شناخت بافت مردمی خاص مناطق کویری و نوع زندگی عشیره ای حاکم در آن نواحی و تدابیر بی نظیر او در مدیریت امنیتی چنین مختصاتی ، او را به نگین درخشانی در میان یادگاران سال های دفاع و حماسه تبدیل نمود. قاسم سلیمانی که خود پرورش یافته شن های کویر و بزرگ شده رزق و روزی کارگری بود ، با اقتداری بسیجی که از سالیان جنگ تحمیلی به ارث برده بود ، عشیره ها و قبایل کویر را به انسجام و هماهنگی کم نظیری رساند و به مدد این تدبیر خود ، توانست اشرار و اراذل تحریک شده از خارج را ، از پشتیبانی داخلی و فضای تنفسی بومی محروم کرده و تنگنای سختی را بر آنان تحمیل نماید. در سال 1379 بود که فرماندهی کل قوا ، حضرت امام خامنه ای ، این بسیجی جان برکف ولایت را از کرمان به تهران فراخواند و او را به فرماندهی یکی از قوای پنجگانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، که در میان غربی ها از آن با نام «نیروی قدس» یاد می شود منصوب کرد. از آن زمان به بعد تا امروز ، سردار قاسم سلیمانی کمترین حضور را در عرصه رسانه های دیداری و شنیداری داشته است. گرچه مردم ایران و همرزمان او و هم ولایتی هایش همواره شاهد حضور او در عرصه حیات عادی در هیات ، مجالس عمومی و خصوصی خود هستند اما همین غیبت طولانی در جلوه گاه رسانه های عمومی ، او را برای غربی ها به شبحی مرموز تبدیل کرده است که سایه وار در کمین دشمنان نظام اسلامی می نشیند و ناگهان چون صاعقه بر سرشان فرود می آید. گرچه با فرض درست بودن این فرضیات غربی ها ، چنین برداشتی از شخصیت قاسم سلیمانی برای آنان ترس آفرین است اما بی شک برای همه ایرانیان ، وجود سربازی دلیر با چنین توانمندی هایی مایه غرور و افتخار می باشد. « سرلشکر  سلیمانی » ، این جنگاور تحت تعقیب شیطان بزرگ و نوچه هایش، برای فرزندان این آب و خاک ، همان «حاج قاسم» بسیجی آفتاب سوخته کرمانی است که چشم به آزادی قدس شریف دارد و اگر جنگ برای بسیاری از همرزمان او در سال 1367 به صورتی پایان یافت، برای او آشکارا تا دو دهه بعد تداوم داشته است و او را باید بسیجی ای با 360 ماه سابقه حضور در منطقه عملیاتی دانست و شاید با تصمیم او  مبنی بر حضور در انتخابات آتی ریاست جمهوری و استقبال گسترده مردم ایران از وی، سکته غرب کامل گردد. گفتنی است؛ همین چند هفته پیش، حسام عسگری از گزارشگران و مجریان صداوسیما که در همایش بیداری اسلامی حضور داشته، حاشیه ای از این همایش را در مورد سردار قاسم سلیمانی، در وبلاگ خود چنین نقل کرده است: امروز در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی مشغول تهیه گزارش بودم ، هنگامی که رئیس جمهوری آمد در راهروی پشتی سالن دکتر ولایتی ، ابراهیم جعفری نخست وزیر سابق عراق و شهاب الدین صدر به استقبال رئیس جمهور آمده بودند ، ناگهان چشمم به یک مرد لاغر اندام افتاد که کت شلواری مشکی که معروف است به کت احمدی نژادی تنش بود ، قیافه اش خیلی برایم آشنا بود اما هرچه فکرمی کردم یادم نمیامد تا اینکه بالاخره فهمیدم این مرد کیست، این مرد لاغر اندام همان سرداری است که دشمنان و معاندان جمهوری اسلامی با شنیدن اسمش لرزه بر اندامشان میفتد ، او کسی نبود جز سردار سلیمانی فرماده سپاه قدس ایران. اول شک کردم ، دویدم طرفش ، ازجوانی که به نظرم همراه سردار بود و پشت سرش راه می رفت پرسیدم : سردار سلیمانی اند دیگه ؟ گفت : بله ،ناگهان میکروفن من را دید و تصویربردارم را که یکهو جا خورد و گفت نزدیک نشوید و اصلاً فیلم نگیرید ، سریع میکروفن را دادم به تصویر بردار و دویدم سمت سردار که داشت از پله ها می رفت بالا ، سلام کردم و خودم را معرفی کردم ، چهره محجوبی داشت جوابم را داد ، گفتم :سردار خیلی دلم می خواهد که از شما یک مستندی بسازم ، حیفه که شما گمنام بمونید ، سردار گفت : دعا کن شهید بشوم آن وقت می توانی مستندت را بسازی ، گفتم : نه دیگه ، همیشه تا شماها شهید میشید میان سراغتون ، حیفه گمنام باشید به خدا ،ما جوونا نیاز داریم به شماها، سردار خنده ای زد و در آغوشم گرفت و شروع کرد به بوسیدن و گفت : تو رو خدا دعا کن شهید بشم ، دعا کن شهید بشم و من دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشتم ، سردار رفت با همان چهره محجوب و آرام ، انگار نه انگار که او همان کسی است که پشت خیلی از دشمنان اسلام و ایران را به خاک مالیده است . در پایان گفتنی است، در بخشی از حکم سرلشکری سردار سلیمانی از سوی رهبر معظم انقلاب نوشته شده است: « سردار قاسم سلیمانی کسی است که خود بارها در جبهه به شهادت رسیده و شهید زنده انقلاب است.»  اللهم انصر جیوش المسلمین  و عساكر الموحدین بحرمه محمد و آله الطاهرین صلواتك علیهم اجمعین و عجل فرجهم الشریف


منبع:   http://shianetwork.ir/seda/blog

منبع متن:http://www.cloob.com/u/talebhagh/22322539

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 1875
  • کل نظرات : 1080
  • افراد آنلاین : 191
  • تعداد اعضا : 2633
  • آی پی امروز : 678
  • آی پی دیروز : 438
  • بازدید امروز : 2,427
  • باردید دیروز : 1,813
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 2,427
  • بازدید ماه : 2,427
  • بازدید سال : 118,940
  • بازدید کلی : 5,299,938